دخترم سه ساله شدددددد
امروز ، نفس من ، عشق من ، امید همه لحظه های من سومین سالروز میلادش را پشت سر گذاشت.
خدایا چه معجزه ای است این فرزند ، این ارتباط خونی ، این عشق مادر و فرزندی ؛ اینکه همه زندگیت رو میذاری به پاش ؛ همه قلبت رو میذاری توی این راه ؛ اما نمیدونی آخرش چی میشه ،نمیدونی واقعاً وقتی بزرگ میشه اینو میفهمه که تو اینهمه از خودت ، از لحظه هات ، از عمرت گذشتی تا اون احساس خوشبختی کنه ، تا اون کمبودی رو حس نکنه. هر چند که شاید دونستنش خیلی مهم نباشه ، چون تو برای دل خودت و با عشق این کارها رو میکنی.
میدونی که این وظیفه است که تویی که تصمیم گرفتی اون رو به این دنیا بیاری ، پس باید به بهترین وجه تربیتش کنی ، بهترین امکانات رفاهی رو براش فراهم کنی تا اون راضی باشه از بودنش .
دخترم یکسال بزرگ تر و فهمیده تر شده ، خیلی از مسائل رو درک میکنه ، دید روشنی به محیط اطرافش داره ، عاقل تر و دوست داشتنی تر شده ، خدایا ازت متشکرم بخاطر سلامتیش ، بخاطر بودنش و بخاطر همه نعمتهایی که با وجود نازنین دخترم به زندگی من وارد شده .
خدایا در پناه خودت حفظش کن.